نامگذاری سوره طور

این سوره را از آن رو سوره طور نامیده‌اند که در آیه‌ نخست آن به «طور» سوگند یاد شده است.

علامه طباطبایی در المیزان می‌نویسد: منظور از طور همان کوهی است که در آن به حضرت موسی(علیه السلام) وحی می‌شد.
 

محل و ترتیب نزول

سوره طور جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هفتاد و ششمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و دومین سوره است و در جزء ۲۷ قرآن جای دارد.
 

تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره طور، ۴۹ آیه، ۳۱۳ کلمه و ۱۳۲۴ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) است و با سوگند آغاز می‌شود.
 

شأن نزول و محتوای سوره طور

محتوای آیات: محور بحثهای این سوره را مسئله ی معاد و سرنوشت نیکان و بدان در روز رستاخیز تشکیل می دهد و بطور کلی سیاق آیاتش چنین است:

آیات نخستین سوره با سوگندهای پی درپی شروع شده و بحث ازعذابهای الهی و نشانه های قیامت و آتش دوزخ و کیفر نکافران را مطرح می سازد.

بخش بعدی نعمتهای بهشتی و مواهب الهی که برای متقین در روز قیامت آماده شده را مشروحا بیان نموده و قسمت بعد از نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله سخن گفته است و اتهاماتی که دشمنان برای او ذکر می کردند را برشمرده و بطور مختصر به آنها پاسخ می گوید.

در آیات بعدی نیز سخن از توحید به میان آمده و با استدلالی روشن این مساله تعقیب گردیده و نهایتا در انتهای سوره مجددا مساله معاد و پاره ای از مشخصات روز قیامت بیان شده و با دستوراتی به پیامبر در زمینه ی صبر و استقامت و تسبیح و حمد پروردگار و وعده ی حمایت او سوره پایان می پذیرد. 1


 

آثار و برکات فضیلت سوره طور

1) از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است:هر کس سوره طور را قرائت نماید و بر قرائت آن مداومت ورزد، اگر در زندان و در غل و بند باشد خداوند راه خروج و آزادی او را آسان می کند هر چند جرم های بزرگ داشته باشد.

2) امام جعفر صادق علیه السلام در برکات این سوره فرموده اندک هر کس بر قرائت سوره طور مداومت ورزد اگر زندانی باشد خداوند راه خروجش را آسان می کند هر چند بر گردنش حدّ واجب شده باشد و اگر مسافر باشد در طول مسافرتش از امور ناخوشایند و خطرات در امان می ماند و اگر بر موضع عقرب گزیدگی بپاشند به اذن خدا بهبود می یابد. 2
 

داستان سوره طور

در کافی به سند خود از ابن بکیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در تفسیر آیه (و الذین امنوا و اتبعتهم ذریتهم بایمان الحقنا بهم ذریتهم) فرمود: مربوط به آن فرزندانی است که در عمل صالح نتوانستند به پایه پدران برسند، خدای تعالی برای این که چشم پدران روشن شود آن فرزندان را به پدران ملحق می سازد.

مؤلف: این روایت را صاحب کتاب توحید هم به سند خود از ابوبکر حضرمی از آن جناب نقل کرده.

و در تفسیر قمی است که پدرم از سلیمان دیلمی از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام برایم حدیث کرد که آن جناب فرمود: اطفال شیعیان ما نیز از مؤمنین هستند، فاطمه علیها السلام آنان را تربیت می کند، و این که خدای تعالی فرمود: (الحقنا بهم ذریتهم) معنایش این است که: روز قیامت آن اطفال را به سوی پدران خود هدایت می کند.



مؤلف: و در مجمع البیان ذیل این حدیث را - البته بدون ذکر سند - از آن جناب نقل کرده و در کتاب توحید به سند خود از ابو بصیر روایت آورده که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی طفلی از اطفال مؤمنین از دنیا می رود، یک منادی در ملکوت آسمان ها و زمین ندا در می دهد که: آگاه باشید فلانی پسر فلان شخص از دنیا رفت، آنگاه وارسی می کنند، اگر قبل از آن طفل پدر و مادرش و یا یکی از آن دو و یا بعضی از خویشاوندان طفل قبلا مرده بودند، طفل را به او می سپارند تا تغذیه اش کند، وگرنه، او را به دست فاطمه سلام اللّه علیها می دهند تا او غذایش دهد، تا پدر و مادرش و یا یکی از آن دو و یا یکی دیگر از بستگانش که از مؤمنین باشد از راه برسد، آن وقت فاطمه سلام اللّه علیها طفل را به او می سپارد.

و در فقیه است که در روایت حسن بن محبوب، از علی، از حلبی، از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: خدای تبارک و تعالی ابراهیم و ساره را به کفالت اطفال مؤمنین مامور کرده تا ایشان را در قصری از در نگهداری نموده و از درختی که در بهشت است و لوله هایی مانند سر پستان گاو دارد غذا دهند، و چون روز قیامت شود لباس نو در تن ایشان کنند، و به بوی خوش معطر ساخته به عنوان هدیه نزد پدرانشان بفرستند، پس این اطفال با پدرانشان در بهشت پادشاهانند، و این همان معنایی است که آیه شریفه (والذین امنوا و اتبعتهم ذریتهم بایمان الحقنا بهم ذریتهم) در صدد بیان آن است.

و در مجمع البیان است که زاذان از علی علیه السلام روایت کرده که فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: مؤمنین با فرزندانشان در بهشتند، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود.

و در الدر المنثور است که بزاز و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده اند که او بدون ذکر واسطه از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم روایت کرده که فرمود: خدای تعالی ذریه مؤمن را آن قدر بالا می برد تا به درجه پدرش برسد، هر چند که در عمل به پایه پدر نباشد، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: (و الذین امنوا و اتبعتهم ذریتهم بایمان الحقنا بهم ذریتهم و ما التناهم من عملهم من شی)، آنگاه فرمود: یعنی و هر چه به فرزندان بدهیم از سهم پدران کم نمی کنیم. و نیز در آن کتاب است که طبرانی و ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم فرمود: وقتی آدمی داخل بهشت می شود از پدر و مادر خود سراغ می گیرد، و از ذریه و فرزندان خود پرسش می کند. به او می گویند: آنها به درجه تو نرسیدند، و عمل تو را نداشتند. می گوید: پروردگارا من اگر عمل کردم به نیت خودم و آنان عمل کردم، آن وقت دستور می رسد: ایشان را هم به وی ملحق کنند، آن وقت ابن عباس این آیه را تلاوت کرد: (والذین امنوا و اتبعتهم ذریتهم بایمان...).

مؤلف: این آیه پدرانی را که در حدیث نامشان برده شده شامل نمی شود، چون تنها می فرماید: ذریه مؤمنین را به ایشان ملحق می کنیم، و برای شامل شدن پدران مناسب تر آن بود که ابن عباس دعای ملائکه را بخواند که گفتند: (ربنا و ادخلهم جنات عدن التی وعدتهم و من صلح من ابائهم و ازواجهم و ذریاتهم).

و در تفسیر قمی در ذیل جمله (لا لغو فیها و لا تاثیم)، می گوید: امام علیه السلام فرمود: در بهشت غنا و فحش نیست، مؤمن شراب می نوشد ولی گناه نمی کند.

و در ذیل جمله (و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون) فرمود: یعنی در بهشت این سوال را می کنند. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.namnak.com
3.www.ommolketab.ir